نمیدونم شما با خوندن این شعر چه احساسی بهتون
دست میده؟ خود من بعد از خوندن این شعر حسم اینه که میخوام یک 3،4 کیلومتری بدوم،
یک کم بالا و پایین بپرم و احتمالا همراه با آهنگایی، یه سری حرکات موزون انجام
بدم، احساسم اینه که شعر آهنگین و پرتحرکیه و خیلیم دوستش دارم، به خاطر همینم تو
فکرم بود که وقتی برگشتم اینو تو بلاگم بذارمش. به خصوص الان که یه مدت کمی از عید
فطر میگذره و مناسبتشم جور شده.خب! این مدتی که نبودم خیلی دلم برای دوستای
خوبی که اینجا پیدا کرده بودم تنگ شده بود. خودمم فکرشو نمیکردم اینقدر دلم تنگ
بشه! فکر میکردم وبلاگ بازی یک کار 100% تفریحیه، همه چیزشم دست خودته، هر وقتم
خواستی میتونی ولش کنی و بذاریش کنار. شایدم واقعا همینجوری باشه! ولی این مدت به
نظرم اومد خیلیم اینجوری نیست. یک دلبستگیای خاصی ایجاد میکنه که حتی وقتی یک ماه
کامل (شایدم بیشتر) به کل میذاریش کنار، بازم یه مقدار فکرت درگیر وبلاگت و دوستات
هست. نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه؟بگذریم!
این مدت یه اتفاق خیلی خوبیم برام افتاد و اونم
اینه که پایان نامه مو دفاع کردم. موضوعش ساخت یه وسیله ای آزمایشگاهی بود که یک
ترانزیستور رو بهش بدی، اونم بره منحنی مشخصه شو رو LCD رسم کنه و داده هاشو هم بهمون بده. عکسشو
پایین انداختم
پی نوشت 1: این چند روزه سرویس دهی بد بلاگفا یه
مقدار آدمو کلافه میکرد، یک مطلب اعتراضی جالبی در مورد این مساله دیدم که اینجا میتونین بخونینش.پی نوشت 2: به پیشنهاد یکی از دوستای خوبم آپ
بعدیمو میخوام درباره هوش مصنوعی بنویسم
دست دست!
23 چهارشنبه سپتامبر 2009
Posted Uncategorized
in
نازی گفت:
سلام دوست جونم
خوبی
صبح بخیررررررررررررررررررررررر
نازی گفت:
میگم با این مورد که میگی اصلا نمیشه وبلاگ رو کنار گذاشت بسیار موافقم .. به نظرم اینم یه جور اعتیاد باید باشه
نازی گفت:
پایان نامه رو هم بهت تبریک میگم
امیدوارم موفق باشی ..
smp گفت:
سلام خوبی شما؟
واقعا این شعر عالی بود
مشهد چه خبر ؟
من دلم زیارت می خواد
شاید آخر این ماه بیایم مشهد
موفق باشی
رویا گفت:
های مهندس.دفاع از پایان نامه مبارک .تغییر سوژه و فونت هم مبارک .آخی بالاخره اینبار تونستم از نوشته هایت سر در بیارم چون فارسی نوشته بودی
من خودم در کنار یک مهندس مخابرات زندگی می کنم و به اندازه ی کافی از این چیز های فنی و سوییچ و نمیدونم فیبر نوری و چیزای سخت سخت و ماهواره و ……میشنوم و میبینم …….
رویا گفت:
من هم گاهی از این احساسات همراه با حرکات موزون بهم دست می ده و خوشحالم که سر حالی و کیفور……منم دست دست ….شیرینی فارغ التحصیلی چی میشه؟
سامی گفت:
ممنون از اینکه مطلب من رو لینک کردید.
با توجه به اینکه دیدم مطالبتون با ارزشه و به درد بخور هست خواستم بهتون پیشنهاد بدم هر چه سریع تر از بلاگفا به بلاگر یا ورد پرس مهاجرت کنید.روشی هم برای انتقال تمام مطالب و نظرات از بلاگفا به دیگر سایت ها هست.
یه کم تو گوگل بگردید می بینید.
با تشکر
آدرس جدید من
http://www.1sami.blogspot.com
آبی حد گفت:
سلام
اول تشکر بابت اون همه لطفی که داشتی و اون همه کامنت برام گذاشتی..این گلا برای تشکر
آبی حد گفت:
بعدش هم عذر خواهی میکنم که این چند روز اون طوری که باید و شاید بهت سر نزدم…
آبی حد گفت:
شعر فوق العاده ای انتخاب کرده بودی…من با شنیدنش دلم میخواست پاشم از بالای پشت بوم بپرم پایین
آبی حد گفت:
بابت فارق التحصیلیت هم بهت تبریک میگم…لیسانس بود یا فوق لیسانس؟
راستی نگفتی که این مدت کجا بودیا
آبی حد گفت:
وبلاگ هم بد کوفتیه!!! الودش که شدی دیگه کارت تمومه
نازی گفت:
بازم سلام
این بار نصفه شبتون بخیر مهندس جون
جدا نمیدونستم اول شدم وگرنه حسابی افتخار میکردم بهش…
taranom گفت:
salam
khosheman amad
kheili ba hal boud
nadozdanet