تو پست قبل درباره روش های دستیابی به کانال صحبت کردم. یکی از این روشها CDMA بود. تو این روش از تکنیک spread spectrum استفاده میشه که اینجا میخوام یه مقدار دربارش توضیح بدم.
تو سیستم های مخابراتی سنتی و معمول، اطلاعات روی یک سیگنال حامل سوار میشه (modulation) و بعد هم از طریق یک کانال مخابراتی ارسال میشه. وقتیکه فرستاده شد، تمام توان سیگنال فرستاده شده، حول یک فرکانس مشخص متمرکز هستش. این فرکانس نشان دهنده یک کانال معینی هستش که معمولا بسیار باند باریک یا (narrow band) است.
اما در spread spectrum توان سیگنال ارسال شده در کل پهنای باندی که در اختیار داریم پخش میشود. در اینجا پهنای باند سیگنال ارسالی از پهنای باند خود اطلاعات خیلی بیشتر میشه. مشکلی که اینجا به نظر میاد اینه که چون همه دارن از کل پهنای باند استفاده میکنن، تداخل پیش میاد. تو CDMA برای اینکه این مشکل پیش نیاد از روش های coding استفاده میشه. یعنی به هر فرستنده یک کد اختصاص داده میشه.
فرض کنیم تو یک اتاق یک عده میخوان صحبت کنن. برای اینکه صحبتها مفهوم باشه و اشتباه نشه، یک راه اینه که افراد اتاق به نوبت صحبت کنن (TDMA)، هر کی با یک تن خاص صحبت کنه (FDMA)، یا اینکه افراد اتاق به زبان های مختلف صحبت کنن. CDMA شبیه مورد آخره که همه همزمان صحبت میکنن ولی فقط اونایی که زبان همدیگر رو متوجه میشن میتونن حرف همو بفهمن. یعنی کد های زیادی همزمان کانال رو اشغال میکنن. ولی فقط user هایی که کد یکسانی بهشون تعلق گرفته میتونن همدیگه رو بفهمن.
رویا گفت:
سلام مهندس .عصر جمعه به خیر.حتمن مامان برات چایی با شیرینی اماده کرده و نشستی جلوی کامپیوتر یا تلویزیون وداری از زندگیت لذت میبری …مرسی از حضورت ننه .پیر شی مادر!
رویا گفت:
یه کامیون گل از طرف آبجی رویا برای مهندسی در بلاگفا برای همه ی مهربانی هاش…راستی ببینم تو آبجی هم داری؟ کمی که بیکار میشوم میرم تو فاز فضولی و اینا دیگه…
sam گفت:
یه رو یه پسره بود که یه دوست دختر داشت پسره نابینا بود دوست دختر شو خیلی دوست داشت میگفت اگه من دوتا چشم داشتم تا ابد با تو میموندم یه روز یکی پیدا شد و به پسره چشم داد پسره وقتی تونست دوستشو ببینه دید که اونم نابیناست گفت من دیگه نمیتونم با تو بمونم دختره گفت باشه اما وقتی داشت میرفت به پسره گفت مواظب چشمام باش.
sam گفت:
سلام شبت بخیر
یه سئوال اسمتو میتونم بدونم چیه ؟ و اینکه آبی یا قرمز؟؟؟
sam گفت:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. کائنات با عشق آمده اند و به عشق زنده اند و با عشق خواهند رفت. عاشق باشید.
omid گفت:
سلام آقای مهندس،
منم رشته ام برقه و گرایش مخابرات می خونم ورودی 87 دانشگاه شهید با هنر کرمان هستم.
خوشحال می شم اگه بتونم باهاتون رابطه داشته باشم،
تازگی به وبلاگم برگشتم،
خوشحال می شم بهم سر بزنین.
یاقوت گفت:
سلام دوست من
خواهش می کنم چه حرفیه
ممنون که میگین قابل اعتمادم
و ممنون که تذکر دادین
موفق باشید و شاد
امید ... گفت:
راستش خیلی دوست دارم باهاتون بیشتر آشنا بشم،
یه هم رشته و پر از اطلاعات خوب واقعا برام جالبه.
خیلی خوشحالم می کنین اگه اجازه بدین خودم رو دوست شما بدونم.
بازم وبلاگم رو تازه کردم!
امید ... گفت:
سلام،
خیییییییییلی خوشحالم که میاین وبلاگم،
چطور میشه تو مخابرات مثل شما اینقدر پر شد؟
من خیلی علاقه ی خاصی به برق نداشتم ولی به خاطر مخابرات اومدم برق،
اما این درسای دانشگاه نا امیدم کردن…
رویا گفت:
خوبی ننه!؟من خوبم و خوشحالم که سه شنبه ها با کوری رو خوندی.شاد باشی همیشه.
sam گفت:
bazam salam be nemidonam chi sedat konam mohandeso ke baghiye migan mokhaberati ham sakhte bayad ye chizi peida konam albate sharmande jesarat mikonam
rasti manam abiyam hadas mizadam ke to ham abi bashi aslan marame abiya moshakhase movafagh bashi
sam گفت:
sgh خیلی تنهام …
از تنهایی خسته شدم …
منتظر یه عشقم …
یه عشق حقیقی …
کاش یه عشق واقعی میومد و من و همراش می کرد …
کاش همه ی عشقها واقعی بودن …
مثل کویری که منتظر بارونه …
کاش …
sam گفت:
سلام اغ محندص خوبی داداش فردا میبریم حتما با گل فرهاد
sam گفت:
سلام خوبی من که اعصاب مصابی واسم نمونده از دست این آقا صمد گند زد حسابی
جيم گفت:
سلام
شرمنده ما كه از اين چيزا سر در نمي ياريم
بيا پيش جيم ، قول ميدم بهت بد نگذره
رویا گفت:
خوبی ننه؟ چه کنم دیگه مجبورم یه جوری صدات کنم : مهندس ،ننه، مستر مخابرات،…اون دوست بالایی راست میگه .گاهی نمیدونم چی صدا کنمت مهندس… مخابراتی… ننه!امدم بگم رمان همنام با ترجمه ی امیر مهدی حقیقت رو از دست نده.این یکی از اون کتاب هاییه که قبل از مرگ باید حتمن خوندش …برای من که اینطوری بود.شاد باشی.تا بعد بای.
sam گفت:
درود
آزادی باج دادن به مردم نیست بلکه مال و داشته آنان است
ارد بزرگ